سخنان نيچه-سری چهاردهم
سخنان نيچه-سری چهاردهم
در ميان آدميان هيچ عامي گرايي اي بزرگتر از مرگ نيست؛ زاده شدن در اين مرتبه مقام دوم را دارد، زيرا همه ي آنها كه مي ميرند، زاده نمي شوند.
كوتاهترين راه هميشه لزوما راه تا حد ممكن راست نيست، بلكه آن است كه در آن شرطه ترين [ =پسنديده ترين ] بادها، بادبانهايمان را پر مي كنند.
آدميان به مراتب به تصاوير انديشه ي خود بسيار وابسته تر هستند تا به محبوبترين دلدارشان.
نيك تر نوشتن همزمان به معناي نيك تر انديشيدن نيز هست.
هرگز آنچه را همه چيز دانان مغرور و آشفته سران مي نويسند، نخوانيد.
برخي نويسندگان نه جان اند و نه شراب، اما جان شراب اند؛ آنها مي توانند به كام شعله روند و سپس گرما دهند.
سبك نوشتار بر آن است كه با كمترين ابزار، خواننده را به همان دريافتي برساند كه سبك گفتار مي رساند.
اگر بدكاران به راستي مي دانستند، چه مي كردند، ما را نيز تنها آن زمان حق بخشودن مي بود كه حق اتهام بستن و كيفر نيز مي داشتيم؛ البته كه چنين حقي نداريم.
آن كه چهار حس ظريف تر هنر را ندارد، مي كوشد همه چيز را با زمخت ترين حس پنجم خود دريابد؛ اين است حس دراماتيك!
ادامه مطلب